شما كداميك را سوار ميكنيد ؟! نویسنده: صلاح الدین احمد لواسانی
زمان تقریبی این نمایش : 6 دقیقه
(موزیک)
(همهمه داخل یک سالن امتحان کوچک)
مدیردوستان توجه کنید ....... (همهمه ادامه دارد .)دوستان توجه کنید ....... (سکوت حاکم می شود.) همونطور که میدونین . این آخرین دور آزمون برای استخدام یک نفر بعنوان مددکار اجتماعی ست ....... و شما بیست نفر ، پس از پشت سر گذاشتن بیش از هزار و دویست داوطلب به این مرحله رسیدین ........ این رو هم میدونین که تنها یکی از شما برنده این آزمون خواهد بود ........ برای همتون آرزوی موفقیت دارم .
(صدای دست زدن حضار)
همکاران عزیز برگه مربوطه رو در اختیار شرکت کنندگان ، قرار بدین ......
( موزیک )
مدیربسیار خب من سوال رو یکبار براتون میخونم ..... شما در شبی طوفاني و سرد ، سرگرم رانندگي در خياباني هستيد.هنگام عبورازمقابل يك ايستگاه اتوبوس سه نفر داخل ايستگاه منتظراتوبوس هستند. يك پيرزن كه درحال مرگ است. يك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است و يك خانم یاآقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد. شما ميتوانيد تنها يكي از اين سه نفر را براي سوار نمودن انتخاب کنید .با توجه به جمیع جهات كداميك را سوار خواهيد كرد؟ دليل خود را بطور كامل شرح دهيد :
مرد 1( زیر لب غر می زند ).... این دیگه چه سوالیه ......
زن 1می خوان بفهمن که ما اهل پارتی بازی هستیم یانه؟ ( آهسته می زند زیر خنده)
زن 2 اتفاقاٍ ، من فکر می کنم. سوال هوشمندانه ای ، طرح کردن......
مرد 2ببخشین خانم مارپل ، ..... میشه بگین نظر شما در این مورد چیه ؟
زن 2اگه شعور داش........ ( به دلیل نگاه مدیر حرف خود را می خورد.)
مدیرفکر می کنم این یک رقابت خیلی جد یست و مشورت در اون جایی نداره .... شما اینطور
فکر نمی کنین سر کار خانم؟ ......
مرد 2 من بهشون عرض کردم ........
مدیرفکر می کنم، شما هم بهتره ، کار خودتون رو انجام بدین و کاری به دیگران نداشته باشین ....... شما اینطور فکر نمی کنین ؟.....
مرد 2 حق با شماست ......
مدیرپس شروع کنین ........ هرکس پاسخ رو داد ، برگه شو بیاره بذاره ، روی این میز و برگرده بشینه سر جاش .......... بفرمایین.
( موزیک )
(همهمه داخل یک سالن امتحان کوچک)
مدیر بسیار خبدوستان ، ...... بالاخره نتیجه آزمون مشخص شد . من ابتدا پاسخ های داده شدهرا اعلام ....... و در پایان فرد منتخب رو معرفی خواهم نمود .......
از میان بیست نفر شرکت کننده هشت نفر پاسخ داده اند که : پیرزن را بهسوار نموده وبه بیمارستان خواهند رساند و دلیل خود را احترام به بزرگتر از یکسو وبحرانی بودن وضعیت مزاجی او اعلام نموده اند .
(صدای دست زدن حضار)
مدیرضمن تقدیر از این عزیزان باید اعلام کنم ، که شش نفر دیگر از دوستان شرکت کننده با این استدلال که به هر حا ل پیرزن درهر صورت خواهد مرد ، و ازسوی دیگربدلیل این که مطمئن هستند ، همسر ایده آلشان ، شرایط آنها را بدلیل دینی که بهپزشگ دارند. درک میکنداعلام نموده اند ، پزشک را سوار خواهند نمود .
(صدای دست زدن حضار)
مدیراجازه بفرمایید.........
(همه سکوت می کنند.)
مدیرو بالاخره پنج نفر اعلام نموده اند : اول آنکه ، پزشکان وظیفه نجات انسان ها را بعهده
دارند.......... و پزشک مزبور در حقیقت به وظیفه خود عمل نموده است، همچنین قبلا
دین خود را به پزشک هم از طریق پرداخت دستمزد و هم از راه های گوناگون ادا نموده و دیگر تعهدی نسبت به او ندارد .... دوماٌ وضعیت پیر زن هم موید فوت گریز ناپذیر اوست پس به همین دلیل ، قطعا همسر ایده آل خود را سوار خواهند نمود.
(صدای دست زدن شل حضار بمعنی عدم تایید این پاسخ )
مدیرو اما ....... از این میان پاسخ یک نفر با سایرین متفاوت هست .........
مرد 1یعنی یکنفر پاسخی غیر ازپاسخاین سه دسته داشته است ........
مدیربله....... کاملا متفاوت ....... بگونه ای که اگر شما آن پاسخ را بشنوید بی هیچ تردیدی او را شایسته تصاحب این شغل خواهید یافت ......
زن 1مگر پاسخ این شخص چیست ؟.......
مدیراجازه بدین مناز خود این فرد بخوام بیاد و در مورد پاسخش توضیح بده ..... خانم یا آقا با شماره هفت .......
(تجسم آنکه مردی جوان ، خوش ظاهر با چهره ای مصمم و مهربان از روی صندلی
برخاستهو به طرف مدیر می رود) (حضار با دست زدن او را همراهی می کنن.)
برندهتشکر می کنم ......... تشکر می کنم ........
مدیرلطفا پاسخ خودتون رو شرح بدین ......
برندهسوئيچ ماشين را به پزشكم که جان مرا نجات داده ، ميدهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خود به همراه همسر ایده آل ام ، در ایستگاه منتظر اتوبوس ميمانيم و با هم از روز های خوش آینده حرف خواهیم زد .
( چند لحظه سکوت مطلق – حضار تک تک شروع به کف زدن نموده
این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام .
و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است.
به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.